بورل باید در چهارچوب وین تصمیمگیری کند
محمد قادری
روزنامهنگار و کارشناس حوزه بینالملل
اخیراً بورل، مسئول و هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا با بیان اینکه عناصر و شرایط اساسی برای بازگشت به برجام و اجرای کامل آن روی میز است، خواستار تصمیمگیری در این خصوص شد.
او در سخنرانی خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره مذاکرات رفع تحریمها اظهار داشت با همه طرفها در تماس است و افزود: عناصر و شرایط اساسی برای انجام این کار شناخته شده و روی میز است. زمان تصمیمگیری اکنون است.
در همین حال او شنبه شب در گفتوگوی تلفنی با حسین امیرعبداللهیان ضمن ابراز تمایل برای تداوم ایفای نقش مثبت در رسیدن به توافق نهایی اظهار داشت: راه برونرفت از شرایط کنونی، پیگیری دیپلماسی و اجتناب از اقدامات غیرسازنده است. مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با اذعان به اراده سازنده ایران برای دستیابی به توافق خوب و پایدار، گفت: تا رسیدن به توافق در وین فاصله زیادی نداریم و اکنون نیز زمان آن است که گفتوگوها مجدداً و با سرعت از سر گرفته و تلاش شود تا از افزایش تنش جلوگیری شود.
طی هفتههای اخیر زنجیرهای از اقدامات ضدایرانی از سوی امریکا و سه کشور اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان صورت گرفته که از تحریمهای یکجانبه جدید امریکا تا گزارش مغرضانه گروسی و صدور قطعنامه در شورای حکام و... را در بر میگیرد. در همین حال رسانههای وابسته به غرب در هیاهوی رسانهای دست به کارند تا فضایی سیاه و غیرقابلاصلاح از ایران بویژه در حوزه اقتصادی به نمایش گذارند تا نور امید و نشاط را از جامعه ایرانی بگیرند. آنها مأموریت دارند تا در جنگ ادراکی و نبرد روایتها، به زعم خود جامعه ایران را دچار یأس و مسئولان را گرفتار سرخوردگی سازند تا به جای دل بستن به اراده و توان داخلی، چشم به گرهگشایی مشکلات با نسخه خارجی داشته باشند. در این شرایط این سناریو مطرح است که منظور بورل از بیان زمان تصمیمگیری همان سیاست قدیمی غرب است که فشار و مذاکره را همزمان اجرا میکردند و در نهایت طرف مقابل را به این نتیجه میرساندند که راهکار خروج از این مشکلات تنها در گرو مذاکره و پذیرش زیادهخواهیهای غرب خواهد بود. حاصل این سناریو برای غرب آن است که در کنار تحمیل زیادهخواهیها به ایران، چهرهای شکستخورده از جمهوری اسلامی برای جهان به نمایش بگذارد تا به زعم خویش به جهان نشان دهد که محور مقاومت در برابر غرب در نهایت تسلیم شده و سایرین نیز گزینهای جز تکرار چنین رویکردی نخواهند داشت. از سویی، طی ماههای اخیر ایران به رفتارهای غیرسازنده غرب واکنشی منطقی داشته، چنانچه در ازای تحریمها در کنار اجرای اصلاحات گسترده اقتصادی به توسعه مناسبات سیاست خارجی پرداخته که برگزاری نشستهای متعدد منطقهای در تهران و سفر مقامات ارشد کشورهایی همچون قطر، تاجیکستان، ترکمنستان، ونزوئلا و قزاقستان به ایران نمودی از این اقدامات است. در حوزه واکنش به رفتارهای غیرمسئولانه آژانس نیز جمهوری اسلامی در کنار استمرار غنیسازی، اقدام به برچیدن دوربینهای فراپادمانی کرده و در پاسخ به تهدیدات امنیتی غرب نظیر ربودن نفتکش ایرانی توسط یونان به فرمان امریکا نیز دو نفتکش یونانی را در خلیج فارس متوقف ساخت تا درس عبرتی باشد برای آنانی که علیه منافع ایران اقدام میکنند. در این شرایط این سناریو مطرح است که منظور بورل درباره زمان تصمیمگیری آن است که غرب باید از واکنشهای ایران به سیاستهای خصمانه درس گرفته و دریافته باشد که تهران حاضر به عقبنشینی از حقوق و منافع خویش نیست و تنها گزینه در قبال ایران مذاکره است. هر کدام از این دو سناریو که در ذهن بورل درباره طرح واژه «زمان تصمیمگیری است» وجود داشته باشد تفاوت چندانی در اصل موضوع ندارد و آن ماهیت تصمیمگیرنده است. ایران از همان روز آغازین دور هفتم مذاکرات یعنی از زمان حضور دولت سیزدهم، چهارچوبها و محورهای تصمیم خویش را با محوریت لغو تحریمها، راستیآزمایی این لغو از سوی ایران، تضمین دادن غرب مبنی بر تکرار نشدن بدعهدیهای گذشته و نیز عدم بازگشایی پروندههای موشکی و منطقهای عنوان داشته و غرب نیز رسماً به عنوان ابتکار عملی سازنده این امر را پذیرفته و مذاکرات نیز بر همین اساس آغاز شد. بر این اساس تصمیمگیرنده در روند مذاکرات نمیتواند طرف ایرانی باشد و لذا یقینا طرف غربی است که باید تصمیم بگیرد، آیا به دنبال توافقی خوب و پایدار است یا به دنبال استمرار توهمات و زیادهخواهیهای گذشته است. غرب نمیتواند از یکسو به سیاست فشار و تهدید هستهای، حقوق بشری، اقتصادی و... دلبسته باشد و از سوی دیگر در زبان شعار مذاکره سر دهد. بورل به عنوان مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و محور مذاکرات، باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد به همان روند یکی به نعل و یکی به میخ ادامه دهد یا اینکه به اصلاح رفتار پرداخته و در جهت تغییر رفتار طرفهای غربی برجام با محوریت تعهدپذیرسازی آنها گام بردارد. اکنون چنانچه بورل گفته زمان تصمیمگیری است اما نه از جانب ایران بلکه از جانب غرب و شخص بورل که باید انتخاب کند، همچنان به دنبال تکرار همان راههای شکستخورده و غیرسازنده فشار و مذاکره حرکت کند یا اینکه از این مسیر انحرافی به جاده صحیح پذیرش ابتکارعملهای ایران ورود کرده و در جهت توافقی پایدار و خوب گام بردارد. چنانچه وزیر امور خارجه ایران در گفتوگو با بورل نیز گوشزد کرده؛ جمهوری اسلامی از حقوق ملت عقبنشینی نمیکند و اگر طرف غربی به رفتار غیرسازنده ادامه دهد، با پاسخ متناسب ایران مواجه میشود و در صورت تغییر رفتاری ملموس و سازنده، ایران آماده برداشتن گامهای مثبت در جهت توافق خوب است. جمهوری اسلامی هیچگاه از میز مذاکره فاصله نگرفته و به همین دلیل همواره در گفتوگوها، ابتکارات مهمی را برای رسیدن به توافق مطلوب ارائه کرده، اما باید مذاکره نتیجهبخش باشد و پنجره مذاکرات قطعاً تا ابد برای غرب باز نخواهد ماند.
دولت سیزدهم چگونه رویکرد توازنگرایی را در سیاست خارجی خود به کار بسته است؟
رئالیسم متوازن
دکتر مجید عباسی
دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی
عدهای از کارشناسان اعتقاد دارند که دولت در سیاست خارجی گفتمان ندارد. این گزاره غلط است. دولت به صراحت چند کلیدواژه در حوزه سیاست خارجی دارد که از طریق این کلیدواژهها میتوان سیاست خارجی دولت را تئوریزه کرد. یکی از کلیدواژههای بسیار مهم دولت در حوزه روابط بینالملل، رابطه متوازن است. یعنی توازن در روابط خارجی. دولت قبل سیاست خودش را مبتنی بر گرایش و نگرش به غرب گذاشته بود. اینکه اگر ما بتوانیم با غرب کنار بیاییم و مسأله برجام و سایر مسائل را حل کنیم میتوانیم پیشرفت و توسعه کشور را داشته باشیم. لیکن دولت جدید زمانی که زمام امور را در اختیار گرفت، سیاست خارجی ما در شرایط نامناسبی به سر میبرد بویژه با توجه به تحریمهای بینالمللی و اقداماتی که امریکاییها علیه ما انجام داده بودند و بیاعتمادی که در روابط ما و غرب وجود داشت، اتفاقاً سیاست خارجی ایران را تئوریزه کرد و آن نظریه را ما میتوانیم سیاست خارجی متوازن بنامیم.
در سیاست خارجی متوازن، شما به هر دو بخش مهم در روابط بینالملل، یعنی هم در اصطلاحی که در غرب معروف شده توجه دارید به ایالات متحده امریکا و اتحادیه اروپا و کشورهایی نظیر آنها و همزمان به شرق کشورهایی مثل چین، روسیه، هند و کشورهایی که قابل اعتنا و مهم در سطح روابط بینالملل هستند توجه دارید. در روابط متوازن شما تمام منافع خودتان را در گرایش به یکی از این قطبهای شرق و غرب جستوجو نمیکنید، سعی میکنید طوری منافع ملی خودتان را پیش ببرید که به بهترین نحو ممکن بتوانید از غرب و شرق استفاده کنید. زمانی که دولت آقای رئیسی زمام امور را در اختیار گرفت، یکی از اقدامات بسیار مهمی که انجام داد، بحث احیای برجام بود. در بحث احیای برجام چه کسی بدقولی کرده بود؟ امریکاییها. چه کسانی به قولهایی که داده بودند عمل نکردند یا ترک فعل کردند؟ اروپاییها. این دولت آمد و گفت من حاضرم بر سر منافع ملی با نمایندگان اتحادیه اروپا و کشورهای غربی پای میز مذاکره بنشینم - که روسیه و چین هم حضور داشتند، ولی بیشترین مشکل با امریکا و اروپا بود- گفتوگو کنیم تا منافع ملی تأمین بشود. اما حاضر نیستیم کل منافع ملی خودمان را با غرب ببندیم. چون همین اتفاقی خواهد افتاد که بعد از خروج امریکا از برجام افتاد و کشور با یک تلاطم و بحران شدید اقتصادی مواجه شد. همزمان با این مسأله، دولت توجه به شرق را هم مدنظر قرار داد. بحث قرارداد راهبردی 25ساله با چین، بحث قرارداد راهبردی 20ساله با روسیه که پس از سفر آقای رئیسی به روسیه امکانپذیر شد و مراحل اجرایی خودش را طی میکند و هم عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای - که یکی از قدرتمندترین سازمانهای منطقهای در سطح جهان محسوب میشود - اینها نشان میدهد که اولاً دولت در سیاست خارجی برنامه دارد و دوم اینکه، دولت در سیاست خارجی اتفاقاً تئوری دارد. نمیآید تمام منافع خودش را در گرو رابطه با شرق یا تمام منافع را در رابطه با غرب تعریف کند. لذا سیاست خارجی متوازن یک سیاست خارجی است که این دولت دارد پیگیری میکند در سطح بینالملل.
در سطح منطقهای هم این دولت برنامه دارد. دولت هدفگذاری کرده که بتواند از پتانسیل بازارها و رابطه با کشورهای همسایه که چیزی بین 550 تا 600 میلیون نفر بازار را شامل میشود و بازار بسیار مهمی است که ما در بحث ساخت وساز، در بحثهای عمرانی، در بحث صادرات مواد غذایی، در بحث صادرات برخی از صنایع، حتی صنایع نظامی هم در بازارهای همسایه میتوانیم تأثیرگذار باشیم، لذا در بحث منطقه هم دولت سیاست همسایگی را به عنوان اولویت خودش قرار داد و برنامه خودش را مبتنی بر تنشزدایی با کشورهای همسایه قرار داد. همان طور که مطلع هستید امیر قطر به ایران سفر کرد، آقای رئیسی به عمان سفر خواهد کرد، سفرهایی که وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران به کشورهای همسایه داشته، اینها همه نشان میدهد که دولت برنامه دارد و تئوری دارد و اینکه برخیها معتقدند که دولت در حوزه سیاست خارجی بدون برنامه و بدون داشتن تئوری حرکت میکند به اعتقاد من درست نیست.
بحث سوم این است که از همان ابتدا شخص رئیس جمهور اعلام کرد بحث ایجاد پیوند بین سیاست خارجی و اقتصاد برای ما بسیار مهم است. لذا یکی از تکالیف مهم وزیر امور خارجه بر این قرار داده شده که معاونت اقتصادی وزارت خارجه هم در راستای تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی و هم در راستای توسعه وپیشرفت صادرات و در عین حال روابط متقابل دیگر در حوزه اقتصادی تقویت بشود. بنابراین برنامه دولت در حوزه سیاست خارجی هم استفاده از تمام توانمندیها و پتانسیلهای این بخش برای توسعه روابط اقتصادی بود و قرار دارد و طبق برنامهها و اخباری هم که وجود دارد، در سفرهایی که رئیس محترم جمهور انجام میدهند و یا وزیر امور خارجه انجام میدهند، یکی از اولویتهای نخست، بحث اقتصاد است.
در بحث رفع تحریمها دولت دارای برنامه بوده است و بخش مهمی از پولهای بلوکه شده ایران آزاد شده و در بحث ارتباط بین اقتصاد و سیاست خارجی، بخش مهمی از تولیدات نفت که قبلاً به فروش نمیرفت در حال حاضر در حال فروش است با کمک وزارت خارجه و همکاری وزارت نفت. لذا دولت برنامه دارد و تئوری هم دارد.
سیاست خارجی متوازن و توازنگرا عنوان تئوریای است که روی سیاست خارجی دولت در سطح بینالملل میتوان گذاشت. توسعه سیاست همسایگی در حوزه منطقهای جزو اولویتهای دولت است و برنامههایش هم برنامه استفاده کامل از سیاست خارجی برای تحقق منافع ملی بویژه حل و فصل مسائل و مشکلات اقتصادی است.
یکی از اتفاقات نادرستی که در دولت قبل افتاد، این بود که دولت قبل معتقد بود که اگر ما بتوانیم با امریکا و غرب کنار بیاییم خود به خود کشورهای منطقه خلیجفارس و خاورمیانه هم با ما کنار خواهند آمد و روابط ما، یک روابط مناسبی خواهد شد. بنابراین از سیاست منطقهای غفلت کرد. به این معنا که معتقد بودند با توجه به نوع وابستگیای که حکومتهای پادشاهی منطقه به ایالات متحده امریکا دارند، اگر ما در برجام به نتیجه مشخصی برسیم خود به خود این کشورها از امریکا تبعیت میکنند و ما مشکلی در حوزه مسائل منطقهای نخواهیم داشت. در حالی که شاید مهمترین مسأله و مشکلی که ما در منطقه خودمان، بخصوص در خلیجفارس داشتیم، بدبینی تاریخیای بود که اینها نسبت به ما داشتند. این البته مربوط به دوره جمهوری اسلامی ایران هم نیست و از دوره پهلوی هم وجود داشت و بعد از انقلاب با تبلیغات منفیای که امریکاییها و صهیونیستها انجام دادند تشدید شد و در بعضی مواقع بهبود پیدا میکرد ولی بعداً دوباره تحت تأثیر برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران، مجدداً این بدبینی تا حدود زیادی برگشت.
یکی از اقداماتی که باید انجام میگرفت با کشورهای حوزه خلیجفارس، اعتمادسازی بین آنها بود. این اعتمادسازی در دیپلماسی و روابط بینالمللی بیش از اینکه در سخنرانی اتفاق بیفتد و یا در بیانیهها صورت بگیرد، در مذاکرات و ملاقاتهای دو و چندجانبه است که اتفاق میافتد که شما در این ملاقاتها وقتی به صورت چهره به چهره، با مقامات همپایه خودتان گفتوگو میکنید و اعتماد و اطمینان لازم را به آنها میدهید، بسیار تأثیرگذار است. ما در دولت قبلی کمترین مراوده را با کشورهای حاشیه خلیجفارس داشتیم که البته عوامل مختلفی در این مسأله دخیل بودند از جمله تغییر و تحولی که در امریکا صورت گرفت و ترامپ رئیس جمهور امریکا شد و اساساً او هم با خروج از برجام، بر این مسأله بدبینی بین کشورهای خلیجفارس با ما افزود.
دولت جدید وقتی زمام امور را در اختیار گرفت، یکی از اولویتهای اصلیاش باید بر این قرار میگرفت که با همسایهها وارد حل و فصل اختلافات بشود. ما با عربستان در دولت قبل دچار اختلافاتی شدیم که یکی از موضوعات اختلاف یمن بود، یکی از اختلافات فاجعه منا بود، یکی از بحثها بسته شدن سفارت عربستان در ایران بود. دولت جدید به این نتیجه رسید که اگر بتواند با بزرگ کشورهای حاشیه خلیجفارس یعنی با عربستان سعودی مشکل را حل کند، به احتمال فراوان با بقیه کشورها هم حل و فصل مشکل قابل انجامتر است. بنابر این گفتوگو و مذاکره با کشورهایی مثل عربستان ، قطر، عمان و کویت آغاز شد. البته بحث بحرین هم در روابط ما با عربستان از جایگاه مهمی برخوردار بود. همین طور بحث سوریه، بحث دیگری بود که مسأله سوریه پروندهاش خاتمه پیدا کرد و بحث بحرین و یمن و فاجعه منا و تعطیلی سفارت عربستان جزو موضوعاتی است که همچنان برقرار است. این مذاکرات صورت گرفته و ما زمانی میتوانیم سیاست همسایگی خودمان را به بهترین نحو ممکن اجرا کنیم که اولاً یک منطقه امن و باثبات داشته باشیم و دوم اینکه بتوانیم مسائل و مشکلات خودمان را با همسایگانمان حل کنیم و تنشزدایی و اعتمادسازی انجام بگیرد.
پاسخ به تداوم طرح «دروغ رسانهای حذف اسناد از سایت معاونت امور زنان و خانواده»
چه کسانی کم حافظهاند؟
پیرو تکرار برخی ادعاهای سیاستزده در ارتباط با دروغ رسانهای «حذف اسناد از سایت معاونت امور زنان» برخی فعالان فضای مجازی نظیر خانم ابتکار و خانم مولاوردی در اقدامی هماهنگ و در پاسخ به مطلب «دروغهای آشنا» مطالبی را منتشر کردند که اگرچه چندان درخور پاسخ نیست، اما بدان جهت که ممکن است عدم پاسخ به این اظهارات، شائبه صحت آنها را به وجود آورد، این پاسخ کوتاه منتشر میگردد. در این مطلب قصد پاسخ مفصل نیست، اما تنها به چند مورد متناقض در اظهارات مرتبط با این دروغ رسانهای استناد میگردد که خواندن آنها برای خوانندگان خالی از لطف نیست.
در توئیت حسامالدین آشنا برای تعداد تکنگاشتهای حذف شده، عدد ۵۰ ذکر شده که این تعداد در گزارش شهیندخت مولاوردی به ۲۵ عدد تقلیل یافته است. بر اساس گفتههای کارشناسان معاونت امور زنان و خانواده، ۵۰
تک نگاشت مربوط به دولتهای نهم و دهم بوده و تعداد تکنگاشتهای مرتبط با دولتهای یازدهم و دوازدهم بسیار کمتر است که در این مورد، ادعای ذکر شده مبنی بر اینکه دولت قصد داشته اسناد مرتبط با دولتهای یازدهم و دوازدهم را حذف کند، حتی در حافظه کوتاه مدت و به فاصله کم نیز دچار تناقض و عدم تطابق شده است. نکته جالب دیگر آن است که عبارت «هزاران صفحه» در توئیت آشنا تبدیل به «صدها صفحه» در پاسخ مولاوردی شده است!
همچنین ایشان ادعای دیگری مطرح نموده است که در تماسی که با روابط عمومی معاونت زنان داشتیم معلوم شد که اساساً لینک دسترسی به محتوای سایت دولت دهم در سایت طراحی شده توسط دولت یازدهم ایجاد نشده بود.
در تداوم دروغ رسانهای مذکور باید گفت کسانی که سخن از حذف برخی کتابها میزنند، حتی حاضر نیستند وب سایت را جستوجو کنند و احتمالاً با استناد به لینکهای نادرست، مدعیات خود را تکرار میکنند. با یک مراجعه ساده و سریع به وب سایت، بیپایه بودن ادعاهای مطرح شده توسط نامبردگان نیز روشن میگردد و این افراد میتوانند بسیاری از فایلهایی را که ادعای حذف شدن آنها را میکنند، در وب سایت مشاهده کنند. البته ممکن است طرح ادعاهای مذکور به دلیل عدم آگاهی از شیوه استفاده از مطالب وب سایت باشد که در این مورد میتوانند از کارشناسان استفاده کنند. این افراد کافی است به بخش انتشارات سایت جدید معاونت مراجعه کنند تا ملاحظه نمایند که کتاب فوق در پرتال موجود است.
مطلب منتشر شده در روزنامه ایران جهت بررسی صحت و سقم ادعای مطرح شده از سوی آقای آشنا مبنی بر حذف تاریخچه، تک نگاشت موضوعی و... از سایت معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری بوده که پس از گفتوگو با مقامات مسئول در معاونت، تنظیم و منتشر شده و در روند تهیه پاسخ تحلیلی متداول نیست که با طرف دعوی هم صحبت شود. جالب آن است که این افراد، در حالی خواهان آن هستند که قبل از نوشتن هر مطلبی با آنها تماس گرفته شود که خود آنها نه تنها با مسئولان هیچ گونه تماس رسمی نگرفتهاند، بلکه حتی وقتی روابط عمومی اعلام نمود که این نسخه آزمایشی است و آرشیو 30 ساله و نه 8 ساله بارگذاری خواهد شد، باز هم سخن غلط خود را تکرار کردند و تأسف برانگیزتر از این، آن است که حتی زحمت مشاهده دقیق سایت را هم به خود نمیدهند؛ این افراد ظاهراً هنوز مطلع نشدهاند که فعالیت دولت قبلی تمام شده است و گویا هنوز انتظار دارند که مطالب قدیمی در صفحه اصلی باقی بماند و نام دولت متبوعشان تا ابدالدهر در صفحه اول وب سایت نمایان باشد!
از جمله مباحث دیگری که طرح آن جای تأمل و تعجب بسیار دارد و به نوعی بیانگر عدم آشنایی معاونتهای سابق به حداقلهای الزامات فنی و سایت است، این ادعاست که شرکت خصوصی، عهدهدار وبسایت دولتهای نهم و دهم بوده و معاونت زنان در دولتهای بعد، نتوانستهاند نسخههای پشتیبان بگیرند؛ در حالی که این گونه نبوده و وب سایتی که ماهها در اختیار آنان بوده، امکان پشتیبانی گرفتن از محتوای آن و انتقال آن به سایت جدید را با کمترین زحمت فراهم کرده بود. حتی اگر چنین هم نمیبود، باز هم میتوانستند با شرکت مزبور تماس گرفته و مشکل را مطرح کنند. هماکنون نیز مسئولان شرکت عنوان کردند ما آمادگی همه گونه همکاری را داشتهایم ولی هیچگونه درخواستی از سوی مسئولان سابق این معاونت صورت نگرفته است.
لازم به ذکر است که سرور وب سایت معاونت در دولتهای نهم و دهم در اختیار شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است و افراد فوقالذکر میتوانستند اطلاعات مورد نظر خود را که ادعای عدم دسترسی به آنها داشتهاند، از آنجا دریافت کنند ولی نه تنها تلاشی برای به دست آوردن این اطلاعات نکردهاند، بلکه اطلاعات موجود را هم امحا نمودهاند. این ادعا که شرکت خصوصی عمل پشتیبانی را برعهده داشته و به همین دلیل مسئولان سابق معاونت، نتوانستهاند محتواها را منتقل کنند، بیش از هر چیز بیانگر عدم آشنایی آنها با امور فنی بوده و نشاندهنده آن است که حتی قبل از پاسخ دهی، مشورت اولیه را هم نمیگیرند. چرا که اگر با اهل تخصص مشورت میکردند مشخص میشد که در همان هفتههای اول استقرار دولت دوازدهم، قابلیت پشتیبانی گرفتن و حفظ محتوا و انتقال آن به وب سایت جدید وجود داشته است.
طبق استعلام از کارشناس سایت و بررسی دقیق آرشیو درگاههای ایجاد شده در سایت قدیم، اساساً ادعای عدم پاسخگویی شرکت پشتیبان که در مطالب افراد نامبرده ذکر شده، حقیقت نداشته و دلایل مستند آن هم در پنل حفظ شده موجود میباشد. ضمناً وقتی ارتباط کاری و فنی با شرکت پشتیبان سایت دولت دهم هنوز هم برقرار است، چگونه میتوان این ادعا را پذیرفت که شرکت پشتیبان، در سال 92 پاسخگو نبوده است؟!
مجدداً تأکید میشود شرکت پشتیبان، صرفاً نقش طراح و پشتیبانی فنی سایت را برعهده داشته و محتوا و اطلاعات روی سرورهای شورای عالی انقلاب فرهنگی (که یک نهاد معتمد، معتبر و فراقوهای است) موجود بوده و پشتیبانی شده است؛ با یادآوری این نکته که از ایجاد و فعالیت سایت خبری سه زبانه و نوپای معاونت تنها یک سال زمان گذشته بود و حذف سایت و طراحی سایت جدید با هیچ منطق مدیریتی سازگار نیست.
لازم به ذکر است که در سایت جدید معاونت بخشهایی از وب سایت نیز به منظور ارتقای سطح مدیریت فنی و محتوایی آن، به روزرسانی شدهاند و لازم است که برای دسترسی محتوا به لینکهای موجود در سایت مراجعه نمایند. جالب آن است کسانی که مدعی ادبیات، اخلاق و ادب هستند با وجود داشتن مسئولیتهای بالا در دولتهای یازدهم و دوازدهم، چنان توئیتهایی با گوشه و کنایه و تمسخر و تحقیر میزنند که کمتر نشانهای از اخلاق و ادب میتوان در آنها یافت. اما زمانی که پاسخ آنها با استدلال آورده میشود، فریاد وا اخلاقا سر میدهند!